مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!
مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

خورشید شکفته در غدیر است علی

 خورشید شکفته در غدیر است علی
 باران بهار در کویر است علی
 برمسند عاشقی شهی بی همتاست
 بر ملک محمدی امیر است علی

علی ولی الله

ألحَمدُلِلَّهِ الَّذی جَعَلَ کَمالَ دیِنِهِ وَ تَمامَ نِعمَتِهِ

بِوِلایَةِ أمیرِالمُؤمِنینَ وَالأئِمَّةِ المَعصُومینَ

وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ نَبِیّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسلیماً

وَ لَعنَةُ اللَّهِ عَلَی أعدائِهِم أجمَعینَ.

غدیر، کمال نبوت و اتمام نعمت

غدیر، پیام رهایی است؛
پیام گسیختن زنجیرهای بسته بر پای بشر، پیام تداوم
پیامبری است با همه آرمان های بلندش.


غدیر، ادامه بعثت است برای شکستن بت های فکر و
دل، برای عبور از خودپرستی به خداپرستی، برای بیرون آمدن از
اسارت خویش و رسیدن به آزادگی حقیقی که در سایه عبودیت حاصل می شود.

غدیر، کمال نبوت است و دنباله خطی که پیامبر ترسیم کرده؛
تا هر چه رنگ و بوی تعصب را بشوید و هرچه دیوار تبعیض را بکوبد.


غدیر، اتمام نعمت است و دست خدا بر سر اهالی زمین تا با
عدالت علوی، باقیمانده رسوم جاهلیت را بشکند، هرزه های شرک
و نفاق را برچیند و خون طاغوت های جدید را بریزد.

.
غدیر، پایان رسالت است و علی علیه السلام مولا می شود
تا پرچم پیامبر را پس از او به دست بگیرد
و لباس رزم بپوشد برای آزادی بندگان خدا.


«میثم امانی»

ولایت على بن ابیطالب (ع) ولایت‏ خداست

قَالَ رَسول الله صلّی اله عَلَیه وَ آله و سلّم:

ولایة على بن ابى طالب ولایة الله‏ و حبه عبادة الله

و اتباعه فریضة الله ‏و اولیاؤه اولیاء الله و اعداؤه اعداء الله‏

و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل.

ولایت على بن ابیطالب(ع) ولایت‏ خداست،

و دوست داشتن او عبادت خداست،

و پیروى کردن او واجب الهى است،

و دوستان او دوستان خدا و دشمنان او دشمنان خدایند،

جنگ با او، جنگ با خدا و صلح با او، صلح با خداى متعال است.

«امالى صدوق: ص 32»

آشی برات بپزم که یک وجب روش روغن باشه!!

ناصرالدین شاه سالی یک بار (آن هم روز اربعین) آش نذری می‌پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می‌یافت تا ثواب ببرد. در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع میشدند و برای تهیه آش شله قلمکار هر یک کاری انجام می دادند. بعضی سبزی پاک می کردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می کردند. عده‌ای دیگ‌های بزرگ را روی اجاق می گذاشتند و خلاصه هر کس برای تملق و تقرب به ناصر الدین شاه مشغول کاری بود.

خود اعلی‌حضرت هم بالای ایوان می‌نشست و قلیان می کشید و از آن بالا نظاره‌گر کارها بود. سر آشپزباشیِ ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد. به دستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال، کاسه آشی فرستاده می‌شد و او می‌بایست کاسه آن را از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.

کسانی را که خیلی می‌خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می‌ریختند. پر واضح است آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می‌شد کمتر ضرر میکرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می‎کرد حسابی بدبخت می‌شد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می شد٬ آشپزباشی به او می‌گفت: بسیار خوب! بِهت حالی می‌کنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روش روغن باشه!!

از کتاب (سه سال در دربار ایران) نوشته دکتر فووریه پزشک مخصوص ناصرالدین شاه

مهربانی های ساده

هرگز قدرت التیام بخش مهربانی های ساده را دست کم نگیرید

یک کلمه ی محبت آمیز می تواند یأس و نا امیدی را از دل کسی بگیرد

و آن را با نور امید روشن کند...

به مادر گفتم آخر این خدا کیست

به مادر گفتم آخر این خدا کیست
که هم در خانه ی ما هست و هم نیست
تو گفتی مهربانتر از خدا نیست
دمی از بندگان خود جدا نیست
چرا هرگز نمی آید به خوابم
چرا هرگز نمی گوید جوابم
نماز صبحگاهت را شنیدم
ترا دیدم خدایت را ندیدم
به من آهسته مادر گفت: فرزند
خدا را در دل خود جوی یک چند
خدا در بوی و رنگ گل نهان است
بهار و باغ و گل از او نشان است
خدا در پاکی و نیکی است فرزند
بود در روشناییها خداوند
« پروین دولت آبادی »

روزی تو خواهی آمد

روزی تو خواهی آمد، از کوچه های باران

تا از دلم بشویی، غمهای روزگاران

تو روح سبز گلزار، گل شاداب بی خار

مرا از پا فکنده، شکستنهای بسیار

تو یاس نو دمیده، من گلبرگ تکیده

روزی آیی کنارم، که عشق از دل رمیده

ترا نادیدن ما، غم نباشد

کـه در خیلت بِه از ما کم نباشد

من از دست تو در عالم، نِهم روی

ولیکن چون تو، در عالم نباشد

روزی تو خواهی آمد از کوی مهربانی

اما زمن نبینی دیگر به جا نشانی

«محمد علی‌ شیرازی»

آرى دهمین ستاره مى ‏آید

مولودى از نیمه ذى‏حجه مى‏ آید و

آسمان، رخت آبى ‏اش را با پشته‏ هاى سپید ابر مى ‏آراید.

گل سرخ، ده گلبرگ خوش‏رنگ را شبنم مى ‏زند.

ماهى ‏هاى قرمز، ده حباب طلایى در آب مى ‏فرستند.

شب‏ بوها، ده شب از عطر دل‏انگیزشان را به مهتاب مى ‏دهند.

پرستوها بر ده شاخه بلوط، گل رُز مى ‏آویزند.

و اقاقى ‏ها، آرام مى ‏شمارند؛ اولین، دومین...

دهمین، آرى دهمین ستاره مى ‏آید.

«منسیه علیمرادى»

شوخی های بی مورد

قالَ امام هادی علیه السلام:

الْهَزْلُ فکاهَةُ السُّفَهاءِ، وَ صَناعَةُ الْجُهّالِ

مسخره کردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است

و کار انسان هاى نادان مى باشد.

«بحارالا نوار ج 75، ص 369، ح 20»

روز جهانی کودک مبارک

امام کاظم علیه‏السّلام:

تُسْتَحَبُّ عَرامَةُ الصَّبىِّ فى صِغَرِهِ لِیَکونَ حَلیما فى کِـبَرِهِ،

ما یَنْبَغى اَنْ یَکونَ اِلاّ هکَذا

خوب است بچّه در کودکى بازى‏گوش باشد تا

در بزرگ‏سالى بردبار گردد و شایسته نیست که جز این باشد.

«کافى، ج ۶، ص ۵۱، ح ۲»

کودکی غنچه ای از رود صداقت به صفای آب است

کودکی صفحه ای از عشق و محبت به شکوه ماه است

کودکی سلسله ی اشک به دنبال سرشتی زیبا ست

کودکی لاله ای سرخ است به باغ امید

مهربانی

هرگاه خواستی بدانی قلبت چقدر بزرگ است

به دستت نگاه کن

وقتی که “مهربانی” را به دیگران تعارف می کنی...

چرا پنیر را با گردو می‌خوریم؟

خوردن پنیر می‌تواند باعث تحریک و تشدید برخی بیماری‌ها مانند صرع و سردرد شود.

به‌طور کلی، شیر و سایر محصولات لبنی پاستوریزه طی فرآیند تولید، حجم بالایی از چربی خود را از دست می‌دهند و گاهی افزودنی‌ها و نگهدارنده‌های مختلفی هم به آنها اضافه می‌شود. از این رو، معمولا طبع بیشتر لبنیات، سرد و تر است و مصرف آنها می‌تواند برخی مشکلات گوارشی مانند نفخ یا کولیت را به دنبال داشته باشد.

گردو بهترین مصلح پنیر است اما می‌توان از سبزی‌های معطر، آویشن، نعناع خشک و حتی عسل هم به‌عنوان تعدیل‌کننده طبع انواع پنیر استفاده کرد...

دکتر غلامرضا کردافشاری، متخصص طب سنتی

منبع: salamat.ir

ناتوان ترین مردم

حضرت علی (ع): ناتوان ترین مردم کسی است که

در دوست یابی ناتوان است،

و از او ناتوان تر آن که دوستان خود را از دست بدهد.

ادیسون

روزی خبرنگار جوانی از ادیسون پرسید: آقای ادیسون شنیدم برای اختراع لامپ تلاش های زیادی کرده ای، اما موفق نشده ای، چرا؟ پس از ۹۹۹ بار شکست همچنان به فعالیت خود ادامه می دهی؟ ادیسون با خونسردی جواب می دهد: «ببخشید آقا من ۹۹۹ بار شکست نخورده ام، بلکه ۹۹۹ روش یاد گرفته ام که لامپ چگونه ساخته نمی شود.»

خدا هست...

اهل کوچه همه رفتند ولی ما ماندیم
حقمان است اگر بی کَس و تنها ماندیم
در به روی همه وا بود و نمی دانستیم
شهر لبریز خدا بود و نمی دانستیم
هیچ تقصیر کسی نیست اگر رنجوریم
روشنی هست، خدا هست ولی ما کوریم
آری همسفر، روشنی هست، خدا هست...