مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!
مهربانی ها

مهربانی ها

هر چیز در زندگی تکراری می شود! جز مهربانی!

شهادت حضرت زهرا (ع) تسلیت باد

عشق یعنی دل سپردن در الست
از می وصل الهی مست مست
عشق یعنی ذکر ناموس خدا
یا علی گفتن به زیر دست و پا
عشق یعنی جلوه ی صبر خدا
شرم ایوب نبی از مرتضی
عشق یعنی صبر در هنگام خشم
عشق یعنی جای سیلی روی چشم
عشق بر دل ها شهادت می دهد
عشق بر غم ها حلاوت می دهد...

یا فاطمة الزهرا (س)

الّلهُمَ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعلَها وَ بَنیها

وَ سِرِّ المُستَودِعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ به عِلمُک

اَلسَّلامُ عَلَیکِ اَیّتُها آَلصِّدیقَةّ اَلشَّهیدة فاطِمَةَ اَلزَّهراء سَیّدةِ نِساءِ اَلعالَمین

روز نیروی هوایی گرامی باد

در روز نوزدهم بهمن 1357، نظامیان متعهد نیروی هوایی با حضور در اقامتگاه رهبر بزرگ انقلاب اسلامی در مدرسه رفاه و بیعت با آن حضرت، سندی از افتخار، حماسه، رشادت و ایمان را در برگ‏های زرین تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رسانیدند.

نقش ارزنده همبستگی باشکوه ارتش و خصوصاً نیروی هوایی در اضمحلال و شکست رژیم، نشان دهنده شعور ایمانی و انقلابی این عزیزان فداکار و عشق ورزیدن به آرمان‏های مقدس و آزادی‏خواهانه ملت در این سرزمین بود که موجب شد تا علی‏رغم فشارها و اختناق شدید آن روز، این عزیزان، گام در میدان مبارزه با ظلم و جور نظام پهلوی برداشته و یک صدا با ملت دلاور در 19 بهمن 1357، حماسه پرشکوه این بیعت را در صفحات تاریخ انقلاب اسلامی ثبت نمایند.

یا صاحب الزمان (عج)

ای بــرترین افق برای پرواز پــرندگان آرزو

ای تجلّی آبی ترین آسمان امید

ای منتهای بـرترین خیال هستی

ای آرمان همه چشـــم انتــظاران

دنیـا نیازمنــــــد ظهــــــــور تــــــوست...

حماسه ٩ دیماه

سالروز حماسه ٩ دیماه، روز بصیرت و میثاق امت با ولایت، گرامی باد.

"مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد."       مقام معظم رهبری

سلام بر تو ای خزانه دانش خداوند

میلاد امام جعفر صادق (ع) بر همگان مبارک

سلام بر تو ای خزانه دانش خداوند، ای ششمین ستون معرفت،
ای آن که خون زلال فضیلت و علم، در رگ های تو جریان دارد!
صداقت، وامدار چشمان آینه گون توست و مذهب همیشه سبز شیعه،
در پناه دست های مدبّرت به گُل نشسته است.
سلام بر تو که هفدمین روز ربیع، با گام های نورانی ات آغاز می شود
و خاک مدینه را تپش های مقدس قلبت به شکفتن می خواند.

راست کرداران، آئین تو را به عاریت گرفته و راست گفتاران،
هجای لب هایت را به سرمشق نشسته اند.

تو آن رود بزرگی که تا جهان باقی است،
مذهب سر فراز تشیع، از شعبه های پاکش سیراب خواهد شد.

ای بزرگ! امروز که می آیی، پنجره ها ستاره آویز میلاد
آسمانی ات، لبخند می زنند.

پرندگان بر دروازه های روشن مدینه، آمدنت را ترانه می خوانند
و دریاچه های آبی عرفان، مژده رسیدنت را در گوش یکدیگر نجوا می کنند.

شانه به شانه بهار، در آغوش شکوفه های صدق و راستی از
راه می رسی و شیعیان عشق، ورود خجسته ات
را دف زنان به استقبال می آیند.

«معصومه داوود آبادی»

کاروان به مقصد می رسد...

اربعین است، هنگام میثاق و پیمان دوباره؛ کاروان به مقصد می رسد... کودکان این کاروان، بزرگترین معلمان تاریخ اند و زنان آن استادان صبر و عزت.
کاروانی که اسیرانش آزادترین آزاده گانند؛ زنجیریانش پای در رکابِ عشق دارند، دخترانش به مردان همیشه روزگار، درس مردانگی و شجاعت می دهند و کودکانش، وجاهت کفر را به تمسخر می گیرند و حیثیت ظلم را یکسره بر باد می دهند. ای عجب از این کاروان که تاریخ را مبهوت کرده است!

أعظم الله أجورنا بمصابنا بالحسین علیه السّلام

و جعلنا و إیّاکم من الطالبین بثاره مع ولیّه الإمام المهدی علیه السّلام

تو همان بسیجیِ عصر عشق و جبهه‏ای

تو هنوز هم
بوی روزهای جبهه می‏دهی
بوی روزهای عشق
بوی روزهای رزم
بوی بزم آسمانی سحر
که خاک جبهه
غرق در ستاره‏های چشم‏های روشن تو بود
و روز حمله
عطر آن دو گانه‏های نیمه شب
جوشن تو بود
تو هنوز هم
بوی روزهای جبهه می‏دهی
بوی آن زمان که دشمنت
از شنیدن صدای رعد نام تو
گنگ و گیج بود
نام تو بسیج بود
نام تو بسیجی است
با همان لباس‏های رنگ خاک
با همان شناسنامه و پلاک
با همان
هیبتی که نام آسمانی تو داشت
تو همان بسیجیِ
عصر عشق و جبهه‏ای؛
فقط
سنگرت عوض شده است...

«سیدعلی حسینی»

بازمانده ی روز سرخ

عاشورای حسینی، کتاب سرخی بود که «تفسیر ناب»
آن از زبان امام سجّاد (ع) تراوید.

او با اسارت خویش، آزادی را تفسیر کرد و با خطبه هایش سرود
بیداری خواند.امام سجّاد(ع)، بازمانده ی آن روزِ سرخ بود
و شاهد آن عصر فاجعه و قساوت.

«صحیفه ی سجّادیه»اش، ناب ترین دعاهای عارفانه را در بر دارد.
هنوز هم ترنّم عاشقانه ی این «زبور آل محمد»، بر زبان اهل دل است.
زمان پر از زمزمه های سجّادی است.

امام سجّاد(ع)، پاسدار «وحی نبوی» و «خط علوی» و «شور حسینی» بود.
در عصر «نتوانستن»ها، جامعه را به «قدرت دعا» توجّه داد.

نیایش، سلاح او در مبارزه ی فرهنگی و سنگر او در دفاع از حق و اهل بیت بود.
او که در برابر خدا، «سجّاد» بود، هرگز در برابر ظالمان، سرِ تسلیم فرود
نیاورد و چهره بر درگاه ارباب قدرت نسود.

بندی که بر دست و پایش بود، نشانه ی «آزادی در اسارت» بود
و خطبه ای که در کوفه و شام خواند، جلوه ی مکرّر فصاحت
علوی در کلام زین العابدین بود.

«جواد محدّثی»

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ

اَلسَّـلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْــنِ الْحُسَیْـــنِ
وَ عَلــى اَوْلادِ الْحُسَیْــنِ وَ عَلــى اَصْحابِ الْحُسَیْـــنِ

عطر یک جمعه ی سبز

باد از بیشه سرسبز دعا می آید
از گلستان مفاتیح و جنان
منتظر باید ماند
فصل روییدن گل نزدیک است
می وزد از طرف قبله ی سجّاده ی من
نفسِ صبح بهار
بوی یک باغ امید،
عطر یک جمعه ی سبز، فصل گل نزدیک است
لاله از سینه دشت، سبزه از دامن کوه
کبک با قهقهه گفت:
منتظر باش!
که خورشید طلوع می کند از مغربِ عشق...

عید غدیر خجسته باد

زیــــر چتـــر بوسه ها، آسمان غدیـــــر شد

فرصت ِ تنفس ِ نغمه ی کویر شد

ترجمانی از بهشت، ترجمانی از خدا

روی دست ِ عــرشیان، آیه ای غدیــــر شد...

هفته دفاع مقدس گرامی باد

پشت هیاهوی شهر، پشت این حجم سیاه بی‏اعتنایی،
پشت این تراکم خودبینی و خودخواهی، پشت این تزویرها و تظاهرها،
سنگرهایی بود پر از سجاده‏های سبز و فرصت‏های آبی با فرشهایی از آسمان؛
هوایی آکنده از اخلاق و صمیمیت؛ خلوت‏هایی که پوشیده از آفتاب بود و سرشار از خدا و عشق؛لبریز از آینه بود و آرامش؛
وقت‏هایی که می‏شد زانو به زانوی عشق نشست و با خدا صحبت کرد. ماه‏ها و سال‏هایی که دور از خود می‏توانستی با سر انگشتان دعا حیات را لمس کنی،
با تمام دلت در فضای شفاف گل‏ها بنشینی، شیرینی پرواز را بنوشی و حضور خدا را ادراک کنی.
آه آن روزها و آن سال‏های خوب کجاست؟!
شب‏هایی که همگی شب قدر بود...

روز عرغه روز نیایش، بر شما آسمانیان مبارک

روز عـــرفه روز بـــریدن از خاک و پیوند با افلاک

و روز توسل به مقام ربوبیتِ حضرت حق مبارک

تنگ غــروب و ساحلِ شــور و نوای عـرفه

شکسته کشتی دلم، به ناله های عـرفه

بـر پــرِ سجاده‌ی دل، گره نشسته، وا نما

ای گل سجاده نشین، به یک دعای عرفه

«حسن فطرس»

باید گفت: یاصاحب الزمان کجایم؟

غیبت تو همان خانه نشینی علی است

فقط چند سالی بیشتر!

بس است به تو گفتن کجایی؟

که این سوال دردی را دوا نمی کند.

باید گفت یا صاحب الزمان (عج) کجاییم؟

برای ظهورت،با تسبیح فقط ور رفتیم همین...